اولین تجربه ها
دختر نمکی من...مدتها بود که دلم می خواست ببرمت محل کار بابا تا با مفهوم واقعی"بابا دندان نی نی رو به به می کنه"آشنا بشی.البته یه بار که 3 ماهه بودی و من برام کار دندانپزشکی پیش اومده بود و نمی تونستم پیش کسی بذارمت چون شیر می خوردی با زن عمو منا رفتیم مطب و زن عمو شما رو مشغول کرد تا کار من تموم بشه.ولی خب اون رو که یادت نیست.5 شنبه یه مرحله از کار دندونم بود و باید می رفتم مطب.بابا هادی گفت بذارمت خونه مامان مهین ولی چون کارم خیلی کوتاه بود با خودم گفتم می برمت مطب.خلاصه نزدیکای ظهر رفتیم.اول که وارد شدیم یه کم فضا برات عجیب بود و قیافه ات رفت تو هم.منم یه آبمیوه برات باز کردم تا بدونی که میشه تو مطب چیزی خورد!!!بعد هم که من نشستم رو یونی...
نویسنده :
مامان پریناز
19:57